روشنایی(ابعاد هنری داستان های قرآن)

سقایی است با جامی از آب حکمت برای آشنایی شاید ...

روشنایی(ابعاد هنری داستان های قرآن)

سقایی است با جامی از آب حکمت برای آشنایی شاید ...

داستان-هنر- قرآن(15)

5-4- در میان مفسّرین

آقای خرمشاهی  در مورد تاریخچه قصص قرآنی در آثار  مفسرین چنین آورده است :

 « کهن ترین منابع، کتاب قصص الا نبیاءاثر ابو اسحاق احمد ثعالبی ( م : 427 ق ) به نام عرائس المجالس فی قصص الا نبیاء است ، و بعد کتاب قصص الا نبیاء کسائی و کتاب قصص الا نبیاءنیشابوری ( به فارسی ) . و همچنین قصص مندرج در دل تفاسیر می باشد از  تفسیر طبری گرفته تا تفسیر سور آبادی و تفسیر ابو الفتوح رازی و میبدی، و از آثار دیگر قرآن پژوهان قصص قرآن قطب الدین راوندی است که اخیراً به همّت آقای غلامرضا عرفانیان یزدی تصحیح شده که در مقدمة آن نام 174 کتاب قصص قرآنی آمده است .

 و در زمان ما هم آقایان صدرالدین بلا غی ( قصص قرآنی ) را و شادروان محمّد خزائلی کتاب (اعلام قرآنی) را نوشته اند . و جدیداً کتاب دراسات فنیه فی قصص القرآن اثر محمود دبستانی که توسط بنیاد پژوهش های اسلامی در مشهد ترجمه شده است  به بازار آمده است .»[1]

آقای علی موسوی گرمارودی هم در این مورد چنین نظر می دهد :

«کتاب قصص قرآن ، تاریخ انبیاء از استاد محمد احمد جاد المولی ، با روایت عامه پرداخته شده است . ناسخ التواریخ هم با نثر قجری غیر متداول است که حاوی اطلاعات صحیح و  سقیم و قابل نقد می باشد .

 قصص الا نبیاء ابو اسحاق نیشابوری هم از قرن پنچم بوده و به زبان روز نیست ، که البته در این میان تاریخ انبیاء از شیخ عبد الحسین حضرت عبدالعظیمی کتاب مرجع فارسی خوبی است که در سال 1332 قمری نوشته شده است .» [2]

 در این جا بهتر است با نظریات مفسر بزرگ قرآن علا مة طباطبائی در مورد رابطه تفسیر با بیانات و روایات مداخله گر دیگران در تفسیر قرآن آشنا شده و جمع بندی کلی ایشان را که در مقدمة تفسیرخود آورده عیناً بیاوریم  :

« طبقه اوّل از مفسرین اسلام ، جمعی از صحابه بودند ،  (که البته مراد ما از صحابه غیر علی  (علیه السلام ) و ائمه اهل بیت علیهم السلامند ، برای این که در باره آن حضرت سخنی جداگانه داریم ، که به زودی از نظرخواننده می گذرد. ) مانند ابن عباس ، و عبدالله بن عمر ، و ابی ، و غیر ایشان ، که دامن همّت به کمر زده ، و دنبال این کار را گرفتند .

آن روز بحث از قرآن از چار چوبه جهات ادبی آیات ، و شأ ن نزول آنها ، و مختصری استدلا ل به آیات برای توضیح آیاتی دیگر ، و اندکی تفسیر به روایات وارده از رسول خدا ( صلی الله علیه و اله وسلم ) ، در باب قصص و معارف مبدأ و معاد ، و امثال آن تجاوز نمی کرد .

در مفسرین طبقه دوّم ، یعنی تابعین ، چون مجاهد ، و قتاده ، و ابن ابی لیلی ، و شعبی ، سدی ، و دیکران نیز که در دو قرن اوّل هجرت بودند ، جریان به همین منوال بود .  ایشان هم چیزی به آنچه مفسرین طبقه اوّل ، و صحابه ، در طریقه تفسیر سلوک کرد ه بودند ، نیفزودند ، تنها چیزی که به آن اضافه کردند ، این بود که بیشتر از گذشتگان در تفسیر خود ، روایت آورده اند ،

که متأ سفانه در بین آن روایات ، احادیثی بود که یهودیان جعل کرده ، و در بین قصص و معارف مربوط به آغاز خلقت ، و چگونگی ابتداء خلقت آسمانها ، و تکوین زمین ، و دریاها ، و بهشت شداد ، و خطاهای انبیاء و تحریف قرآن ، و چیزهائی دیگر از این قبیل ، دسیسه و داخل احادیث صحیح نمود ند  که در پاره ای از  روایات تفسیری و غیر تفسیری ، از آن قبیل روایات دیده می شود .

بعد از رسول خدا ( صلی الله علیه و آله) در عصر خلفاء ، فتوحات اسلامی شروع می شود ، و مسلمانان در بلاد فتح شده با فرقه هائی مختلف ، و امت هانی گوناگون ، و با علمای ادیان و مذاهب مختلف آشنا می شوند .

که این خلطه و آمیزش با دیگران سبب می شود بحث های کلامی در مسلمانان شایع شود .

از سوی دیگر در اواخر سلطنت امویان و اوائل عباسیان ، یعنی در اواخر قرن اوّل هجرت ،مباحث و علوم عقلی  یونان به زبان عربی ترجمه شده ، در بین علمای اسلام انتشار یافت ، و همه جا مباحث عقلی ورد زبانها و نقل مجالس علماء شد ،

و از سوی سوم مقارن با انتشار بحثهای فلسفی ، مطالب عرفانی و صوفی گری نیز در اسلام راه یافته ، جمعی از مردم به آن تمایل نمودند ، تا به جای برهان و استدلال فقهی ، حقایق و معارف دینی را از طریق مجاهده و ریاضت های نفسانی دریابند .

و از سوی چهارم ، جمعی از مردم سطحی به همان تعبد صرف که در صدر اسلام نسبت به دستورات رسول خدا ( ص ) داشتند باقی ماندند ،

و بدون این که کاری به عقل و فکر خود داشته باشند .

ودر فهم آیات قرآن به احادیث اکتفاء نموده ، ودر فهم معنای حدیث هم هیچ گونه مداخله ای ننموده ، به ظاهر آنها تعبد می کردند .

و اگر هم احیاناً بحثی از قرآن می کردند ، تنها از جهات ادبی آن بود و بس! ...»[3]

 البته باز از طرف مایة تأسف است که بعضی از کتابها مطالبشان را از تورات برداشت کرده ویا عین اشتبا هات تورات را نوشته اند !

که برخی از آن اشتباهات را صاحب المیزان آورده است . بعنوان نمونه :

«خدا به آدم دروغ گفت ،خدا نسبت به آدم حسد ورزید ، خدا هنگام وزش نسیم صبحگاهی در بهشت قدم می زد...»[4]

به همین جهت در طول قرن های متمادی قصص قرآن مورد اظهار نظرهای گوناگون قرار گرفته است.

ما هم در بحث آخر همین کتاب در قسمت نمونه ی قرآنی در بحث داستان  یوسف نظربعضی از  مفسرین را از زوایای گوناگون خواهیم آورد.

واضافه بر آن باید توجه داشت که در کتابها و فیلم هائی که اخیراً توسط غربیها منتشر و ساخته می شود ، داستانهای انبیاء با همان تحریفات تورات ، ارائه می گردد.

در این رابطه می توانید نقد فیلم یوسف،پادشاه رؤیاها را در آخر همین نوشته بخوانید.



[1] . خرمشاهی ، ب ، 137 مجله بینات، شماره / 4 ص...

[2] . موسوی گرمارودی ، ع .، داستان پیامبران، 1374، مقدمه.

[3] . طبا طبا ئی ،م،ح.،تفسیر المیزان ،(....)جلد1 ص184 تا188

[4] . همان.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.