1-3-4- طرح داستان:
آرایشی که نویسنده به رویدادهای داستان می دهد تا به شکل زنجیره ای از رویدادهای به هم پیوسته در کشاکش نیروهای مخالف و متعارض به اوج وسپس به نتیجه برسد.طرح گویند.
در طرح باید روابط علّی ومعلولی رویدادها ، یعنی هر جزءِ داستان معلول جزءِ قبل از خود بوده ودخیل در جزءِ بعد از خود باشد،بطوری که این روابط محو در اندام داستان باشد. مورد توجه قرار گیرد.
طرح هم بر اساس جهان بینی نویسنده به رویدادهای واحد ، معانی متفاوتی می بخشد و نویسنده می تواند ، فارغ از گرفت و گیرهای استدلال ، با دل سخن بگوید ، و بر عواطف و احساسات اثری مطابق جهان بینی خود بگذارد .
البته گر چه طرح در ابتدا از روح خلاق نویسنده شکل می گیرد ولی در فرآیند رشد خود یک رنگها و بطن هایی می یابد که به ندرت می توان آن را از قبل پیش بینی کرد .
ضمناً طرح بر اساس ایجاد دگرگونی در عمل یا در احساس یا در اندیشه شخصیتها انواع مختلفی دارد .[1]
لیکن باید دانست که طرح باید ، برانگیزاننده ی حسِّ کنجکاوی و علاقه ی خواننده ی داستان باشد ، تا بتواند خواننده را به تماشای جهانی پر از جاذبه های خیال انگیز و بصیرت بخش داستان ببرد.