3 - محتوای داستان های بشری
3-1- خیال یا واقعیّت:
اگر گفته شود که رکن اصلی محتوای داستانهای بشری را خیال تشکیل می دهد سخنی به گزاف نیست . ما برای مشخص شدن جایگاه خیال در داستانهای بشری نظریات گوناگونِ فنی و علمی را از اهل فن و هنر می آوریم باشد که بیشتر بیندیشیم و به آثار خاص خیال در داستان های بشری پی ببریم ،
خصوصاً وقتی که این تخیلات از اندیشه های نامتعادل و یا مغرض و جاهل سرچشمه بگیرد ،که در این صورت بزرگترین ضربه را به روح و اندیشه بشری وارد می سازد .
مهدی حجوانی می نویسد :
«قوه ی خیال مثل عضلات بدن ، قابلیت پرورش و رشد را دارد،و خیال می تواند به شکل جوشش خیال ناب باشد بی هیچ هدف خاص . و هم می تواند با پیش فرض هایِ ذهنی یا به کمک اگرهای جادوئی ،1 قوه ی خیال رابه طرف ماجرائی دلنشین و هدفی خاص هدایت کند.
پس قوه ی خیالت را پرورش ده و بدان که قلم مهمانی است که روزی خویش را به همراه دارد و حرکتش با برکت همراه است ،پس حتی بدون قصد قبلی به بهانه ای ساده شروع به نوشتن کن »2
بر اساس گفته ی هین استاد ارجمند داستان نویسی ودیگران که پرورش خیال را مهمترین ابزار داستان نویسی می دانند . و با توجه به خیالات گوناگون مردم و ملتها ،
ما متوجه خواهیم شد که با این برداشت ها از قلم چنین نویسندگانی چه می تراود و یا خواهد تراوید؟ !
بعنوان مثال، مادر بزرگِ من ( زینب ) عقیده داشت که در قدیم آدمهای بزرگی بوده اند ،که وقتی خاک کفش خود را خالی می کرده اند به اندازه ی یک کوه بزرگ بوده است ،یعنی کوه ها این طوری شکل گرفته اند ! تو تخیلات انسان های کنونی را هم به همین مقیاس بنگر !
گر چه امروزه بشر به تخیلاتش اعتماد دارد امّا هر روزه غلط بودن آنها آشکار می شود ، مثل تخیّلات یا باصطلاح نظریات مارکس و لنین و لیبرالیسم و هزاران ایسم و نظریه ی دیگر، که چه ضربه ها به بشریت زده اند، تا اینکه بطلان آنها بر ملا شد !یا مثل نظریه ی هنر برای هنر که از طرف اهل زر و زور و تزویر برای اهداف آنها بیان می شود !
محمد رضا سرشار در رابطه می فرماید :
« آنجه در داستان رخ می دهد ، باید از نظر عقلی و منطقی در خارج قابل وقوع و باور پذیر باشد . نه این که لزوماً در خارج اتفاق افتاده باشد !» [1]
به هر حال در هر اثر هنری حتی نوع واقعگرای آن تخیل نویسنده و گزینش هنرمند و مبالغه در برخی عناصر و حذف و اضافه در واقعیت وجود دارد .
بهر صورت باز آقای محمد رضا سرشار ادامه می دهد:
«البته دست نویسنده باز نیست که همه اش تخیلی کار کند ، یعنی یک قرارداد ضمنی بین نویسنده و خواننده در هر داستانی خود به خود انجام می گیرد ، که این تعهد را ایجاد می کند تا مثلاً نویسنده با همان بیست در صد ( 20% ) تخیلی کارش را انجام دهد و از محدوده ی قرار داد خود خارج نشود .مثلاً در افسانه ها می بینیم قالیچه پرنده است ،امًا سایر خصوصیات قهرمان داستان مثل آدمهای معمولی است ! بنا براین داستان نویسان اکثراً سعی می کنند داستانی بنویسند که از نظر عقلی وقوعش محال نباشد . نه این که اتفاق افتاده باشدو یا بیفتد ! »[2]
در بیانات استاد سرشار به روشنی نقش خیال در داستان های بشری مشخص است .وگستره ی این موضوع به ادبیات هنری کودکان هم می رسد ،تا جائی که آیت الله محمد پور می نویسد :
« اهمیت قدرت تخیل کودکان و اثر بخش بودن آن در خلق آثار بدیع تا حدی است که هنرمندان پیرو مکتب رمانتیسم از هنر تخیلی سخن گفته ، و تجلی آن را در هنر کودک می دانند.»[3]
تفسیر نمونه در این زمینه آورده است که:
«افسانه های خیالی هر قدر جالب و تکان دهنده ، تنظیم شده باشند ، تاثیر آنها در برابر یک سرگذشت واقعی ناچیز است .زیرا اولاً :
هنگامی که شنونده به هیجان انگیزترین لحظات داستان می رسد و می رود تا تکانی بخورد ناگهان این برق در مغز او پیدا می شود ، که این خیال و پنداری بیش نیست .
دوّماً : این سرگذشتها در واقع بیانگر فکر طراح آنهاست ، او است که عصاره ی فکر و خواست هایش را در چهره و افعال قهرمان داستان مجسم می کند .
و بنابر این چیزی فراتر از فکر یک انسان نیست و این با واقعیت عینی فرق بسیار دارد و نمی تواند بیش از موعظه ی گوینده آن باشد . امّا بر عکس،تاریخ واقعی انسان ها پر بار ، پربرکت ، و راه گشاست . [4]
1 . اگر های جادوئی کنستانتین استانیسلاوسکی ، کرگردان تئاتر شوروی
2 . حجوانی، م. ، مایه داستان ،1371، جلد 2 ص 54
[1] . سرشار ، م ، الفبای قصه نویسی ، جلد 2 ، ص 61.
[2] . همان.
[3] . محمد پور ، آ ، 1382 ، آموزش هنر ، مؤسسه فرهنگی منادی تربیت ، ص 45.
[4] . مکارم ، ن ، تفسیر نمونه ، ذیل آیه 111 تفسیر سوره یوسف ، جلد 10 ، ص101.