1- شیوه و قالب بیان داستان
1-1-انواع داستان
1-1-1-:داستان کوتاه :
داستان کوتاه آن است که به صورت فشرده و ایجاز و با استفاده از بیان کنائی و
القائی ارائه می شود تا نویسنده بتواند با گفتن یک جمله ، ده ها جمله را برساند .
1 -1-2-: داستان بلند ( رُمان ) :
که طول آن نباید از پنچاه هزار کلمه کمتر باشد . در رُمان از زبان عام و
رایج در توصیف شخصیت ها و مناظر استفاده می شود .
رُمان تقریباً سنت شکن است و بر نو مایگی و ابتکار تکیه دارد و تصویری
از زندگی آداب و رسوم واقعی را ارائه می دهد .
نتیجه:
رُمان و داستان در نهایت و آخر کار جائی رسید که قرآن در ابتدا آنجا حضور
داشت یعنی واقع نمائی جریانات .
تازه اگربتوانند به این نظرشان در داستان نویسی عمل کنند!
1-2- ارکان داستان :
1-2-1- مقدمه در داستان :
مقدمه ،جهت ایجاد آمادگی، برای ورود به فضای داستان است
واین مقدمه برای داستان دوازده صفحه ای حدود شش سطر باید باشد.
در مقدمه ی داستان، شخصیتها معرفی شده و
زاویه دید نویسنده هم مشخص می شود.
و در مقدمه باید برای خواننده ایجاد رغبت شود .
وهمچنین نویسنده در مقدمه سبک و شیوة کار خود را مشخص می کند .
مقدمه باید هماهنگ با تنه داستان و نتیجه ی آن باشد .
ضمناً مقدمه می تواند وصفی یا گفتگوئی بوده یا ترکیبی از هر دو باشد .
1-2-2- تنه ی داستان :
تنه ،طولانی ترین بخش داستان است و مجموعه تلاشهای قهرمان داستان ،
برای رفع مشکل ایجاد شده در داستان است، تا به نتیجه مطلوب برسد
باید توجه داشت که نقطه ی آغازِ گره و کشمکش اصلی و همچنین آغاز بحران،
درابتدای تنه داستان می آید و باید مراحل طی شده در طول داستان
از یک نوع تعادل و هماهنگی بر خوردار باشد .
وضمناً می شود با طرح یک سؤال و یا انتظارِ حل یک مشکل درابتدای
داستان در افراد رغبت ایجاد کرد.
1-2-3 - نتیجه در داستان:
حل بحران بوجود آمده درداستان و گره گشائی از داستان را که در پایان داستان
انجام می شود نتیجه داستان گویند .
یعنی داستان هنگامی آغاز می شود که با اتفاقاتی که می افتد تعادل زندگی
به هم خورده و هنگامی تمام می شود که تعادل قبلی بدست آمده یا تعادل جدیدی
حاصل گردد که این همان نتیجه داستان است .
ضمناً باید طوری عمل کرد که خواننده خود به نتیجه برسد
و از نتیجه گیری خود لذت ببرد نه اینکه نتیجة مورد نظر خود
را مستقیماً به خواننده تحمیل کنیم !
و حتماً باید ، مقدمه و تنه و نتیجه داستان باهم هماهنگ باشند.