روشنایی(ابعاد هنری داستان های قرآن)

سقایی است با جامی از آب حکمت برای آشنایی شاید ...

روشنایی(ابعاد هنری داستان های قرآن)

سقایی است با جامی از آب حکمت برای آشنایی شاید ...

داستان-هنر -قرآن(13)

 5-2-در شرق

سیر ادبیات در شرق هم بحث بسیار شگرف و عظیمی دارد 

 که ما تنها حاشیه ای بر آن می زنیم.

 سایت اینتر نتی در موردفرهنگ در ایران باستان چنین نوشته است:

«از زمان مادها،که بر جسته ترین پادشاهی در آسیا بودند و 

 ساختمانهای با شکوه همدان ،تا غارت طلا و نقره های ایران
تو سط سپاه اسکندر مقدونی وهمچنین حاکمیت ملوک ساسانی  

(فرزندان ـ یستاسف)وحاکمیت هفت  طبقه ای ار دشیر ! 

وزاهد شدن او درپایان کار ! و عنان کار را به پسر وا گذار دن  

و نوشتن کتاب کارنامه و پرداختن به آخرین نصیحت به فرزندش که :

 «پسر من دین و شاهی قرین یکدیگرند و یکی بی نیاز از دیگری  

نیست ،دین اساس ملک است و ملک نگهبان دین است وهر چه را 

 اساس نباشد معدوم گردد وهر چه نگهبان نداشته باشد تباهی گیرد.  

و سنگ نبشته های آن در فارس وآذربایجان و همدان ومشهد و 

 سو ئد که مطالب جالبی روی آنها نوشته شده است، وجود دارد. 

 مثلاًداریوش می نویسد :

« داریوش ، شاه بزرگ ، شاه شاهان ، شاه کشوری در بر 

 دارنده ی همه ی تبارها . در این زمین بزرگ دور کران ، 

 پسر ویشتاسب، یک هخامنشی.» [1]

لذا تا زمان ظهور اسلام و تأثیرات و حاکمیت اسلام و خلفای بد و 

خوب در ایران.ما چیزی  به نام فرهنگ و تمدن ایرانی داریم  

که قابل اعتناست .

 (البته فرهنگ اسلام بویژه عملکرد سلمان فارسی ویاران او به این 

 فرهنگ غنا و عزت خاصی بخشید. ولی عملکرد خلفا قابل بحث است!)

بهر صورت در این سر زمین با شکوه و نجیب داستان های زیادی  

 جریان داشته  است که خوشبختانه  بسیاری از آنها را حکیم فرزانه 

 ابوالقاسم فردوسی از اوستا و روایات دینی و تاریخی دوره های  

اشکانی و ساسانی تا دورران قرن چهارم هجری جمع آوری کرده است.

 و به قول ساسان فاطمی باید گفت:

«روح شاهنامه همان روح یک ایرانی نجیب و با خرد،و  

صلح جو و حکیمی است ،که مأوایش نجابت و صلابت  

عصمت اهلبیت پیامبراسلام می باشد.» [2]

و همچنین مشخص است که این جملاتی که به فردوسی نسبت می دهند،نظیر: 

«چو فرمان یزدان چو فرمان شاه»از فردوسی نبوده وبامنش و حکمت فردوسی  

 وحتی یک ایرانی آزاده هم سازگاری ندارد.[3]

   در این راستا گوستا و لوبون در مورد وجود ادبیات در میان عرب ها آورده است:

«و بر همین موازات در بین اعراب هم تناسب با روح آنها  

داستان هایی در وصف پهلوانان و رزمجویان و بازیها و اعیاد
متداول بوده است که قسمتی از آنها درکتاب مقامات حریری  

(م-1054میلادی )و مقامات همدانی1007(میلادی )آمده است .

دراین کتاب ها،خلق و خوی عرب ،رسوم و عادات و طرز فکر آنها و عقیده آنها  

در بارة زنان هم مشهود است»[4]

وهمچنین آدم میتز هم ، داستانهایی را از کتاب رسائل همدانی به عنوان داستان تاجر  آورده است .  

که نتیجه  دا ستان او این می شود که : علم ، نان نمی شود وبزرگواری حاصلی جز خواری ندارد !؟  

وهمچنین می آورد که :

« در قرن چهارم ابن مسکویه کتاب انس الفرید را در داستانهای  

کوتاه ونیز پند های دلپسندی نوشته است :

که ما برای اولین بار قصه نویسی اسلامی را مشاهده می کنیم. 

«طریقه ی که عرب خالص نیست؟!»[5]

درنهایت آدم میتزشرح مفصلی ازداستان های عاشقانه ارائه می دهد . 

همان طورکه مشرب مستشرقین  وهمانطور که هدف استعمار در  

تغییر وتحریف فرهنگ مشرق زمین بوده وهست و خواهد بود.

بهر صورت دین وهنر در جهان ودر طول تاریخ چنان به هم آمیخته 

 هستندکه یکی را بدون دیگری نمی شود باز شناسی کرد.

باید در اینجا این نکته را توضیح دهم که علیرغم نادیده گرفتن مرموزانه فرهنگ قرآنی ، 

خوشبختانه ما صاحب کتابی به نام قرآن هستیم که همة حقایق را در خود جمع کرده است.

یعنی قرآن یک کتاب فطری وحقیقی ومطابق باحقیقت زندگی بشر،در طول تاریخ بوده ومی باشد. 

وحقیقت همه ی ادبیات را در طول تاریخ با خود دارد .وشامل همه ی آنها می شود. 

همچنان که خود می فرماید:

«( لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلاّ فی کِتابٍ مُبینٍ‏)59/انعام  

« هیچ تر و خشکى نیست مگر اینکه در کتابى روشن(ثبت‏)است.»

   روش قرآن دربیان مسائل چنین است که،ازابتدای خلقت عالم وآدم سخن می گوید ،  

ودر همه ی زوایای زندگی بشر وارد می شود.

 از طرف دیگر هم نمی توان برای ادبیات داستانی مبدأ 

وزمان خاصی را مشخص کرد وتقریباً پیدایش آن مقارن 

 پیدایش بشر در کره ی خاکی می باشد.

به همین دلیل در همه ی زمان ها ، مکتب ها ی الهی و مسلک های بشری و  

 حتی نوشته های فیلسوفان وعرفا سر شار از قصه ها وتمثیل هااست.

 یعنی دین وهنر هر دوریشه در پنهانِ جان ومایه در  

عمق هستی انسان وجهان دارد.

 بهاءالدین خرمشاهی در مورد تاریخ  قصه های قرآنی  می نویسد:

« نضر بن حارث تلاش می کرد در برابر جاذبه عظیم  

داستانهای قرآن،با بیان داستانهای رستم واسفندیار( از ایران باستان)  

مقاومت کند ودر جهت نفی حکمت از آن برآید.

 وازطرفی هم یهودیان اسلام آورده ، مثل کعب الاحبار 

 ووهب بن منبّه وعبدالله بن سلام به بهانه شرح  

وبسط قصص قرآن، ازمأثورات یا مسمو عات خود از  

تورات وانجیل استفاده می کردند .

البته این روایات ساختگی که به دروغ به اسلام نسبت میدادند! 

 به اسرائیلیات مشهور شد ! 

(  بایدکه ما دربرخورد با این  اسرائیلیات  نقادانه وارد شویم ، 

 نه اینکه بطور مطلق رد یا قبول کنیم)»[6]

   وهمچنین اضافه می کند که:

«سه گروه در تاریخ در مورد  قصص القرآن تحقیق کرده اند :

 مفسران محدثان مورخین»[7]

البته ما برای بررسی بهتر مطلب نگاهی داریم به دین وهنر در 

 میان مسلمین (به طور عمومی) که تا حد توان به این بحث خواهیم پرداخت.



[1] . سایت اینتر نتی تاریخ و فرهنگ ایران باستان مورخة (19/9/83)در موردفرهنگ در ایران باستان

[2] . فاطمی، س.، قصه های شاهنامه، 1368، مقدمه کتاب.

[3] . مگرانیکه منظور از شاه همان فقیه جامع الشرایط باشد.

[4] . گوستاولوبون،تمدن اسلام وعرب، ترجمه سید هاشم حسینی، ص559.

[5] . آدم میتز،.،تاریخ تمدن اسلامی ، ترجمه ذکاوش،1368،جلد1، صفحة279 .

[6] . خرمشاهی ،ب. ،تاریخچه قصص قرآن،1373،مجله بینات ،شماره 4 ص...

[7] . همان.

داستان- هنر -قرآن (12)

(ادبیات کلاسیک )

 امّاادبیات به صورت کلاسیک از چه زمان شروع شده است؟

ما در این زمینه نظریة پیرامه توشار را به طور مفصل می آوریم، 

  ایشان در این ضمینه نوشته اند که:

«در اشعاری که از مصر در قرن 12تا25 پیش از میلاد به جای  

مانده است بحث پیکار انسان و رهایی او از آلو دگی مطرح است و
این دقیقاَ هنری است که تئاتر بر اساس آن بنا شده است.بر طبق یک  

افسانة زیبا ی هندی منشأتئاتر،مراسم چشن پیروزی خدای ایندرا به  

شیاطین است.و باز همین راندن شیاطین و آزاد کردن بشر نقطة  

 عطف سیاست تئاتر می باشد.

 تئاتر در تمام طول حیاط خود انسان ها را یاری کرده تاضمیر خود  

 را به روشنی باز بینند ،اشباح درونی را پیش چشم مجسم سازند و
حقیقت دنیای فانی درون را،چون واقعیتی برون و آشکار به شیوة  

محققان علمی نه قربانیان وحشت زده تماشا کنند.

 وا ز آثار هنری مربوط به قرن چهارم میلادی در هنر تئاتر می توان 

  از کالسکة کوچک سفالی اثر کودراکا،که به صورت تغزلی است،نام
برد. و همچنین سر گذشت گریز لیدیس و مارکی سالوچه در افسانه های  

 ایتالیایی،نظام بخش مفاهیم هنری،در اواخر قرن چهارم میلادی می باشند.

ارسطو،در کتاب فن شعر خودش در خصوص تعریف تراژدی می گوید:

«تراژدی،باز سازی کردار های شگرف و والاست در حدّ معین و معلوم با  

کمک کلامی به زینت های ویژه آراسته،» امّااز تراژدی های کامل یونانی و  

از اثار آنها جز اندکی باقی نمانده است. مثل پرومته در زنجیر اثر اشیل. رافائل
دریفوس منتقد فرانسوی  می گوید:

« برداشت اشیل با سوفوکل کاملاً متضاد است.اشیل به طور کلی به  

مشکل گروه های نژادی و حل تناقضات موجود در آنها می پردازد، 

حال آنکه سوفوکل همة توجه خود را روی «فرد»متمر کز می کند و  

وضع او را دربرابر سر نوشت ،سر نوشتی غالباً اجتناب ناپذیر 

 تصور می کند.

قهرمان آثار اشیل ،آزادی را در اطاعت از خدایان،که انتظام کار  

 جهان به دست آنان است می داند. لیکن قهرمان سوفوکل
آزادی را گاهی در سر پیچی از ارادة خدایان و همواره در مقابل 

 با ارادة انسان ها وحتی میل و خواست خویشتن جستجو می کند  

و در تلاش برای کسب این آزادی غالباً زندگی
خود را نیز به دست فنا می سپارد.

  آنچه در قهرمان آثار سو فوکل و اوریپید در یونان قدیم ،  

خرد و دانایی ناشی از یأس و نومیدی به حساب می آید، 

 در قهرمان دوران مسیحیت(قرون وسطی)به صورت عشق  

و ایمان جلوه می کند.باید گفت در قرون سیزده و چهارده
میلادی در نمایش نامه ها مطالب رستاخیز و عشق و ایمان  

و ایثار در راه خدا مطرح بوده است.

امّا در اوایل قرن هفده میلادی در اثار شکسپیر دنیایی مطرح می شود. 

 که در آن خدا و ایمان به خدا به صورت عینی مطرح نمی شود .

بلکه خود انسان و ندانم کاری ها او مطرح می شود آن هم به بهانه
حکومت،عدالت و قانون!» [1]

از اینجا به بعد در اروپا مبارزه با مذهب مسیحیت و کلاًمبارزه  

با آنچه جنبة آسمانی دارد شروع می شود .مبارزه به قصد
حذف دین و معنویت (حالا همان معنوییت نیم بند)نه به قصد اصلاح کلیسا! 

بلکه می خواهند بند دین و تعهدوترس از معاد را از پیش پای بشر 

 بر دارند تا بشر بدون هیچ مانعی به هوس هایش برسد!

 توشار در این زمینه ادامه می دهد:

«بنا بر این کسانی که در قرن 17 اوباش نامیده می شدند، 

همان ها درفرانسه درقرن18بعنوان روشنفکر مشهور شدند. 

تقدیس راازکشیش وکلیساربودند.

وبنای سرکشی تمایلات جنسی راآبیاری کردند.

لذا کتاب قربانیان محبوس نوشته مونول به روی صحنه آمد تا رابطه 

 یک کشیش را با دختری (که در زیر زمین کلیسا مخفی کرده وآن را  

 مرده اعلام کرده!)نشان دهد.

 در نتیجه کلیسا در سال 1830 از تسلط بر سیستم آموزش کشور های 

 اروپایی (مثل فرانسه)کنار زده می شود.و دولت مسلّط شده،در نتیجه
عدم ثبات اخلاقی وفکری و مذهبی حاصل این دوران می شود .
 

نهضت رومانتیسم قهرمان بی پدر را روی صحنه می آورد! 

 دیگر از شرافت پدری در این میانه خبری نیست وجای آن به پدران  

سست عنصر و ضعیف (که مورد تمسخر نویسندگان تئاترقرار می
گیرند!)داده می شود

واین انحطاطِ پدر در نمایش نامة پایان بازی اثر (بکت)در 

  سال 1950 به اوج خود می رسد.

در این شرایط جنگ جهانی هم زمینه ساز اعتراض علیه خدا  

 و پدر شده،نمایشنامه ها پسر هارا به عنوان سرباز جنگی و
نیازمند ارتباط جنسی رودر روی پدر هاقرار داده و پدر هارا محکوم 

 می کنند.ودر نتیجه حاصل کار دانشگاه های دولتی لندن این است که:

 گروهی به نام جوانان خشمگین ظاهر می شوند تا عفت زدائی را از دختران  

معصوم با انواع نیرنگها انجام دهند و نوشته های غریبانة ،اعتراف کودک قرن  

،اثر آلفرد- دو موسر  جهت رساندن درد جدایی از رهبر سنتی و هویت واقعی  

هم دردی را دوا نمی کند .

در این شرایط ارابة ضد مذهب با شتاب بیشتری حر کت می کند.  

 و بعد از جنگ جهانی دوم که در حقیقت جنگ همگانی بود و جبهه  

  و پشت جبهه یکی شده بودو نظامی و غیر نظامی را شامل می شد 

،نویسندگان به عدم تفاهم انسان ها و فلسفة پوچی رسیدند.

گرچه در این هنگامه فریاد معتقدان مذهبی هم ،کمی به گوش  

می رسد تا امید تازه ای ببخشد.  

در این شرایط آثار (برشت)هم بعد از جنگ دوم بر روی صحنه می آید  

تا همدرد احساس تنهایی و بی کسی بشر گردد.

 رئالیسم:همان گرایش به سوی توصیف و نمایش عینی عوامل مادی  

 طبیعی و احساسات بشری است.  «اولین جلوه های آثار رئالیسی را  

در یونان ،یعنی نمایشِ(مده،اثر اوریپید)می دانند .

وآنها رئالیسم را به این جهت منا سب هدف خود دیده اند 

 که مسئلة سر نوست و مشیّت را از مسند خدایان فرود آورده  

و درمیان انسان ها مستقر ساخته است!

این آن چیزی بود که اوریپید درک کرده بود،بر خلاف آنچه استیل  

درک کرده،ویا بر خلاف عشق ورزیدنِ ویکتور هوگو به
بناهای عظیم معابد.

 لذا رئالیسم در قرن نوزده که سعی داشت آگاهی تازه ای  

از آنچه مأنوس و شناخته شده است بدهد و به اعجاب وا دارد 

 با آنچه در قرن هفده ارائه شده است فرق دارد .

و منظور از آزادی بیان در تئاتر رئالیستی همان بیان عریان  

روابط جنسی می باشد.»[2]

 البته نمی شود جهان و انسان را همان گونه که هست به نمایش در آورد  

زیرادر هر صورت وبه هر نحو که مطرح بکنیم  جز تقلیدی از طبیعت  

چیز دیگری نیست و واقعی ندارد وخلاصه تصنعی است.

(از همین جا ها انحطاط غرب شروع می شود ! 

 وپیشرفت های علمی نجاتش نمی دهد) 

ادامه دارد...


[1] . تو شار،پ.،تئاترو اضطراب بشر،1353 ،ترجمه افضل وثوقی ،«در این بحث توجه کنید که جناب نویسنده چگونه در مورد قهرمان اشیل فقط یک خط تخفیف دهنده می آورد. امّا در مورد هم هدف خودش یعنی قهرمان سوفو کل بیش از دو خط متملقانه می نویسد!

و نیز در پایین همین صفحه از قول تو دور دویز می نویسد ابراهیم اسحاق را به قربانگاه آورد!!!»یعنی تاریخ را هم به نفع یهود تحریف می کند!

[2] . همان (توشار،پ)

داستان-هنر-قرآن(11)

 

                          5 -  تاریخچه ی تحقیق

 

 5-1-در جهان :

 

داستان پیدایش انسان اولیّه از یک میلیون تا پانصد هزار سال پیش یعنی عصر یخبندان، تخمین زده اند.دورة تاریخی انسان از سه هزار سال قبل از میلاد آغاز می شود.

گذاشتن اشیاء مورد لزوم در قبر اموات انسان های اولیّه مثل نئاندرتال وکرومانیون وکشیدن هیاکل زشت وخیالی بر دیواره های غار ها،1همگی بیانگر ادبیات و وجود قصه ها وبر داشت های انسان اولیّه اززندگی و مرگ و پدیده های اجتماعی و طبیعی می باشد.

حمید امین در مورد اندیشه ورزی و ابتکار و قوة وهم در بشر اولیّه چنین می فرماید:

«انسان اندیشه ورز،نزدیک پنجاه هزار سال پیش به وجود آمده و حدود چهل هزار سال پیش تشکیل خانواده داده است. به هر صورت انسان با ویژگی عقل و اراده و اختیار یا به قول باستان شناسان با ویژگی رشد مغزی و عصبی قادر به نو آوری و تحول آفرینی در زندگی اش بوده و هست.» [1]

یعنی این قوة وهم وتصور قوی اوست که در ذهن ،ابتدا سنگ تیزی را برای شکار تصور کرده و بعد شروع به تراشیدن سنگ می کند وحتی برای شکار هم اوّل تصوری از چگونگی شکار و کمین کردن در اندیشه و ذهن خودش ایجاد کرده و سپس آن طرح را عملی می کند.  و داستان هم جز این نیست که طرحی ریخته می شود و سپس اعمالی انجام می شود.

در شکل ابتدایی اش صدور یک فعالیت رفتاری ساده خودش یک داستان و اجرای داستان و یک نمایش نامة خاص است.  لذا با این بر داشت می شود گفت با غار نشینی،ادبیات و بالطبع و داستان پردازی هم به واسطة ارتباط بیشتر و هم نشینی بیشتر و دقت مناسب تر رشد بیشتری کرده است.

ظاهراًتوان اهلی کردن حیوانات و استفاده از شیر و گوشت آن موجب برداشتن زحمت شکار از دوش مردان وپدید آوردن فرصت مناسب تری برای شانه زدن به زلف اندیشه و هنر آنها شده است.

البته پیدایش زبان هم به واسطه نیاز به نامگذاری وسایل از طرف انسان اولیّه جهت بکار بردن و استفادة از آن وسایل ،عادی و طبیعی است.و باز از واضحات است،که شعور و آگاهی و شناخت انسان از محیط،تنها به صورت فردی و یا از طریق غریزه به اصطلاح بیولوژیک منتقل نمی شود. بلکه از طریق جامعه است که شعور و شناخت و آگاهی به نسل بعد و انسان های بعد منتقل می شود.یعنی انسان آگاهی خود را از جامعه گرفته و در موقع لزوم در اختیار جامعه قرار می دهد.

 حمید امین در کتابش آورده است:

«ذهن ما بر روی برداشته های خود از طبیعت یا آنچه که از تجربیات دیگران به دست آورده کار کرده و با تجزیه و تحلیل آنها نتایج جدیدی به دست می آورد.امّا چنین کاری در حیوانات حتی میمون هایی مثل شمپانزه وجود ندارد.»[2]

 چنانکه پاولف گوید:

«تمام توانایی میمون به تجزیه و تحلیل،وتداعی معانی محدود است و فکر کردن وشعور شمپانزه فقط در عمل است.»[3]

خانم دانشمندی به نام کوتز،که تحقیقات و آزمایش های او روی میمون ها ،

فوق العاده برای علم گرانبهاست در آزمایش هایی که روی شمپانزه کرده،چنین نتیجه گرفته است که:

«الف-شمپانزه مغز مقلد و منعکس کننده ای دارد.

ب- حرکات شمپانره آنقدر که تقلیدی است،ایتکاری نیست.

پ-شمپانزه به تجربه عملی کافی نیاز دارد. »[4]

در واقع از تحقیقات خانم کوتز می توان چنین نتیجه گرفت که از مراحل سه گانة شناخت،مر حلة دوم که کار ذهن باشد در حیوانات بسیار کم و اغلب وجود ندارد. این مرحله از شناخت در انسان بسیار رشد یافته تر است.

بنابر این نتیجه می گیریم که در حیوانات قوة ابتکار وجود ندارد وکلاً علائم ثانوی و مصنوعی،خاص انسان است و تجرید و تعمیم که عناصر سازندة تخیل هستند فقط در مورد انسان ها حقیقت دارند.

نکته : گرچه مراحل تفکر پیشرفته بدون وجود تکلم و نامگذاری اشیاء ممکن نیست وگر چه پیدایش ابزار در به وجود آمدن کلمات نقش داشته و آن را تسریع کرده اند.

امّا نمی شود ابزار را زیر بنای تکلم به طور مطلق دانست.در حقیقت زبان و ادبیات نظام دهندة مفاهیم و مرتب کنندة تصورات ما از محیط می باشد و روابط بین آنها را مشخص و روشن می سازند. (ادامه دارد...)


 

[1] . امین، ح.، مقدمه ای بر تاریخ،1365،ص35

[2] . امین،ح.،مقدمه ای بر تاریخ،1352 ،ص 54

[3] . همان .

[4] . همان .