روشنایی(ابعاد هنری داستان های قرآن)

سقایی است با جامی از آب حکمت برای آشنایی شاید ...

روشنایی(ابعاد هنری داستان های قرآن)

سقایی است با جامی از آب حکمت برای آشنایی شاید ...

هنر -داستان-قرآن(53)

5-3-4-موضوع وطرح داستان:

داستان مهمترین موضوعات را دربرگرفته است،موضوعاتی چون خانواده حکومت عدالت ومسائل اخلاقی چون عفو، حسادت، عفت،هوس واقتصاد ومدیریت و... که به تمام این موضوعات از نزدیکترین راه وبا کمترین هزینه وبه نحو احسن رسیده است!

واز نظر طرح،داستان با طرحی نو ودست اول وبی سابقه به میدان آمده است.  داستان پس از شروع با گره افکنی های بجا وبه موقع کم کم اوج می گیرد وموج پشت سر موج وتعلیق پشت سر تعلیق تا به نقطه ی اوج می رسد که همان ازدست دادن بنیامین پس از یوسف می باشد .  وسپس با گره گشائی های به موقع وتعبیر خواب ملک وروشن شدن عمل زنان، داستان سیر نزولی وفرود خود را طی می کند تا به گره گشائی اصلی یعنی معرفی یوسف می رسد،

وبا آن سرانجام نیکو وخوشبختی زیبا برای همه ی شخصیت های داستان، داستان به پایان می رسد. چه خوشقواره است توالی عمل ودیالوگها وزمان دراین داستان.

5-3-5-هماهنگی اجزاء داستان:

روابط اجزاء داستان براساس روابط علی ومعلولی وبطور عقلانی درستی می باشد یعنی هر حلقه حاصل حلقه ی قبل ودلیلی بروجود پیدا کردنِ حلقه ها  ی بعدی می باشد.  وکل داستان از یک وحدت موضوع عالی برخوردار است.

 یعنی همه مطالب داستان پیرامون درست کاری وحمایت خدا از درست کاران دور می زند. وهیچ جزئی از داستان زائد نیست،که بشود آن را حذف کرد.وچیزی هم کم ندارد که ما بخواهیم برآن بیفزاییم،مثلاً اگر کسی بگوید:

«چرا ماجرای ازدواج یوسف وزلیخا درقرآن نیامده است؟» باید گفت به دلیل اینکه این موضوع ازدواج کردن یا نکردن یوسف با زلیخا به اصل واهداف داستان  نه تنها امتیازی نمی دهد،  بلکه از نظر روانی به داستان خدشه هم وارد می کند.

چرا که یوسفِ این داستان باید نمونه واسوه ی همه ی اقشار جامعه اعم از مرد وزن باشد. خوب حالا اگر قرآن بگوید:«یوسف با زلیخا ازدواج کرد» یک عده کثیری از زنها مثلاً خواهند گفت:«چرا یوسف با چنین زنی ازدواج کرد؟!» لذا قداست یوسف دردلها می شکند!  درثانی، ازدواج خودش یک کشش طبیعی دارد(البته اگر مانعی را برسر راه آن نتراشند )ودیگر نیازی به چاشنی هنر ندارد.

5-3-6- عنصر تصادف درداستان:

شما قراردادن یوسف را درچاه وقرار دادن قافله را برسر آن چاه ویا خریدن یوسف توسط عزیز ویا حوادث دیگر را که اتفاق می افتد ببینید. اصلاً احساس نمی کنید که تصادفی باشد . وکلاً هیچ جای شکی باقی نمی گذارد.

زیرا،پنهان کردن با چاه و قافله هم باچاه آب،  هوس هم با رفاه وزن، همگی باهم هماهنگی دارند وشیوه ا ی  طبیعی است.  لذا داستان به طور طبیعی وزلال ادامه می یابد واین تناسب وهماهنگی وسنخیت بین رویدادها وسخن ها واشخاص جز از قلم غیب صادر نمی شود!

5-3-7-مخفی کردن اطلاعات :

به جرأت می توان گفت که  دراین داستان هیچ مطلبی از خوانندگان پنهان نمی ماند که بعداً مورد سوء استفاده قرار گیرد. یا موجب گمراهی خوانندگان را فراهم کند.  وهیچ اطلاعات غلطی داده نمی شود.

بلکه واقعیت زندگی مردم مصر حتی زنها ومردان آنها بیان می شود. حتی قرآن با گفتن اینکه به یوسف علم وحکمت دادیم علم تعبیر خواب را برای یوسف امکان پذیر می کند.

 البته قرآن همه چیز را هم پیش روی مخاطبان نمی گشاید،تنها اشاره ای به حد لزوم می کند وساختن تصاویر وبرداشت های تلویحی را به مخاطبان می سپارد.مثل آیه زیر که یوسف می گوید:

 «برادر پدری خود را نزد من آورید.مگر نمی بینید که من پیمانه را تمام می دهم و»یوسف: /59

ویا مثلاً ما از نابینایی یعقوب زمان آوردن پیراهن وشفا یافتن او مطلع می شویم،نه زمان نابینا شدن یعقوب.

ویا در داستان موسی وخضر(ع) ما هم مثل حضرت موسی زمانی از سرِّ کارهای آن بنده ی خدا(احتمالاًحضرت خضر (ع)باخبر می شویم که جان موسی هم از ندانستن  این امور به لب رسیده است.

5-3-8-شخصیت پردازی ورشد دادن شخصیت ها:

شخصیت اصلی داستان یعنی حضرت یوسف، شخصیت زنده وپویاست البته با پشتوانه شخصیت پدرش که ریشه واصل اوست. و تمام شخصیت های داستان همگی زنده وبا تحرک هستند،که به موقع نقش خود را اجرا میکنند.  مثلاً زلیخا1 را ببینید با اینکه یک زن است، وسرپرستی یوسف را برعهده دارد. ووقتی هم دلداده ی او می شود (یا تحت تاثیر ملکات یوسف قرار می گیرد)  قصد می کند که یوسف را از آن خود کند. چگونه برای جلب یوسف صحنه آرایی می کند !

و چگونه باز هم با صحنه آرایی عمل خود را در برابر زنان مصر توجیه می کند وسرانجام هم چگونه یوسف را تبرئه می کند آن هم بعد از حدود بیست سال که مرتبط با حقیقت یوسف بوده وسرانجام هم روح توحیدی او شکوفا شده ودربرابر پادشاه حق برزبانش جاری گشته وآیات 51-52 سوره ی یوسف رابیان می کند که:

«اکنون حق آشکار شد.»

یعنی آن پرده های اشرافیت وامید تصرف به باطل رخت برمی بندد،لذا شخصیت پویا و متحرک زلیخا که از لحاظ فکری مسلمان شده بوده دراینجا(به قول استاد ما دکتر ولی الله نقی پورفر  :

«از لحاظ عملی وزبانی وقلبی هم مسلمان می شود.»

 واین تغییر شخصیت زلیخا که به قول بعضی از مفسرین در تفسیر آیه 52/یوسف  ، خیانت را از خود دور می کند وتسلیم حق می شود، ببینید چه اثر شگرفی برزنهای اشرافی وغیر اشرافی درطول تاریخ می گذارد. وچنین زن هایی به طور طبیعی وخیلی جالب جواب سؤالهای خود را  با آینده نگری پیدا می کنند.

 ودیدید که تحول زلیخا چقدر منطقی بوده، وبدون دخالت(عوامل مافوق طبیعی، فال یا تصادف) فقط به فقط از مسیر کاملاً طبیعی تحول پیدا می کند.

 همانطور که معنای کلمه حص که به معنای:«سهم افراد را اگر می خواهی بدهی باید قطعه قطعه کنی یعنی بعداز رفع مانع قطعه قطعه کنی تا سهم افراد مشخص شود لذا گفته است:(حصحص) یعنی حق با نفس نفس زدن را ه دوری را طی کرد با کلی امکانات تا درنهایت آشکار شد.شاید بیانگر  تغییر طبیعی شخصیّت زلیخا  است.[1]

روشن واثبات شدن محبت خدا برای یعقوب ومرمت وبازسازی شخصیت برادران یوسف و درنهایت پشیمانی آنها از کرده خویش! وهدایت وارشاد شخصیت زندانیان همراه یوسف با دیدن آن صحنه ها وسخن ها وعظمت های یوسف، این ها همگی دال بررشد شخصیت های داستان می باشد ومضاف برآن این است که همه ی شخصیت های داستان یوسف(ع)، با انگیزه بوده وهمگی توانا برایفای نقش خود هستند.

هیچ شخصیتی غیر ضروری هم دربین شخصیت های داستان نیست. این را مقایسه کنید با همین داستان درکتاب مقدس که حدود یک صفحه را برای نام بردن پسران

ونوه های یعقوب بدون وجود داشتن هیچ نقشی برای آنها  تلف می کند. وآیا این همان بی اعتباری کتاب مقدس وتحریف شدن آن واز طرفی گواه صدق واعجاز قرآن نیست؟

5-3-9-عنصر کشمکش درداستان حضرت یوسف(ع):

کشمکش های داستان یوسف براساس بهترین واساسی ترین نوع کشمکش یعنی کشمکش بین انسان با انسان است .زیرا مشتمل بررویارویی دو اراده متضاد می باشد.  همانطور که می دانید یکی از مشکلات این کشمکش حفظ توازن دو نیرویا نیروهای مخالف می باشد،که البته قرآن دربهترین وجه آن را انجام داده است.

مثلاً زلیخا را با آن نیروی حکومتی ویوسف را با آن نیروی تقوی وصبر وعفت واز خودگذشتگی بطور متوازن دربرابر هم قرار می دهد.

نکته: باید توجه داشت که درداستان یوسف شخصیت یوسف مطرح است وکوران حوادث ، اما درداستانهای دیگر انبیاء ، بیشتر سرنوشت مخالفان ولجاجت وهلاکت آنها مطرح است. که البته آنجا مسائل اقتضای خاص خود را دارد.

5-3-10-زاویه دید:

داستان از زاویه دید دانای کل نوشته شده است،که بهترین زاویه ی دید ودیدگاهی مطمئن برای داستان های بلند وقابل مانور می باشد،  که می تواند از همه ی جنبه های داستان چه درونی وچه بیرونی درهرکجا اطلاعات کامل ولازم را ارائه دهد. واین دیدگاه تنها درداستانهای قرآن که خدا بیان کننده آن است واز همه جا اطلاع دارد. درست است وصدق دارد.  

وگرنه کدام انسانی هست که از همه ی زوایای زندگی شخصیت های داستان خودش باخبر باشد ویا بداند این شخصیت با توجه به مجموعه ی عوامل وتأثیرات درونی وبیرونی وزمانی، در فلان لحظه ی حساس داستان چه تصمیمی خواهد گرفت!

لذا براساس خیال خام خود از بین هزاران احتمالِ ممکن یکی را بدلخواه به رشته ی  تحریر درمی آورند که صد البته اکثراً این راه حل ها مشکلات عدیده ای را دردنیای واقعی عملا" بوجود آورده است،چنانکه ما هر روز شاهد رفتارهای جاهلانه  ومقلدانه ی جوانانمان از فیلم ها  وبحران هویت و اضمحلال شخصیت آنها هستیم.

وحاصل کار چنین نویسندگانی جز مسخ وبی محتوائی فرهنگ جامعه چیزی چیست؟

یعنی نویسنده به میزان بهره مندی اش از حقیقت، داستانش مطابق با واقع است.

(البته ممکن است کسانی که با علم غیب ارتباط دارند ویک روح الهی شده اند بتوانند به مدد الهی سخنانی مطابق واقع بگویند.)

نکته: تغییر در زاویه دید:

داستان یوسف براحتی روایت داستان از اول شخص مفرد به سوم شخص جمع تبدیل می شود.مثل آیات 33 تا35 همین سوره ی یوسف:

]یوسف] گفت:«پروردگارا،زندان برای من دوست داشتنی تر است از آنچه مرا به آن می خوانند،واگر نیرنگ آنان را از من باز نگردانی،به سوی آنها خواهم گرایید واز [جمله] نادانان خواهم شد.«

 پس، پروردگارش [دعای] او را اجابت کرد ونیرنگ آنان را از او بگردانید.آری، او شنوای داناست، آنگاه پس از دیدن آن نشانه ها، به نظرشان آمد که او را تا چندی به زندان افکنند.

نکته:چگونگی استفاده از شخصیّت زن:

 دیگر اینکه قرآن برای بازار گرمی از شخصیت زنان سوءاستفاده نمی کند!بلکه حضورزنان حضورحداقلی است ،یعنی ما از کیفیت  وحالات زنان آگاه نمی شویم،حرف از زیبایی یوسف مطرح می شود اما هیچ چیزی از چهره ی زنان قصه در نمی یابیم.

داستان یوسف از زاویه دید معنوی هم قابل توجه وعالی است،

زیرا همه ی روزیها وپیشرفت ها ومقام ها همگی را درسایه ی تقوی ودرستکاری وخداپرستی می داند انگار باران ها هم از ابر پاکدامنی می بارند وگندم ها رویش صفا وصداقتند، پست وزارت هم ریشه درکمال ودانایی دارد تا تبدیل به درخت تنومند عزت وافتخار شود. درسراسر داستان آسمان آبی محبت ووفاداری سایه انداخته است وزندگی را سبز وخرم کرده است.  حتی ابر شوم جهل وتکبر وحسادت هم درپرتو خورشید صداقت وصبر وایمان یوسف  ذوب شده وبه بارانی زیبا وشوینده تبدیل گشته است.

وسرانجام همه چیز در برابر انسان کامل سرتعظیم فرود آورده ویوسف سجده می شود.واین سجده،سجده برتشریف روح الهی برقامت رسای یک انسان است که از همه ی فتنه ها سربلند بیرون آمده وبه فوز رسیده است.

آیا درکدامین داستان بشری چنین زاویه ی دید معنوی وهمه جانبه وحقیقی سراغ دارید؟

5-3-11- نام داستان:

حتی نام داستان یعنی کلمه ی یوسف کلمه ای آهنگین ومتناسب با داستان است وهیچ مطلبی راهم از مطالب داستان لو نمی دهد.

5-3-12- نوع پرداخت داستان :

نوع پرداخت داستان حضرت یوسف (ع) به شیوه روایتی ولی انگار کلاً دراماتیک ونمایشی است. داستان درعین کلی نگری جزئی نگر هم هست،اما درجزئیات گم می شود.

 ودرکلیات هم محو نمی گردد، به موقع همه ی ارکان را به کار می گیرد.  یعنی گوینده داستان،اسیر دست داستان نسبت که داستان هرجا خواست او را ببرد!  جزئیات، عناصر ومسائل داستان مثل موم دردست توانای گوینده داستان  است.لذا اینجاست که توصیف ها پویا وزنده است نه قالب وکلیشه ای.

5-3-13- فضای داستان:

فضای داستان سرسبز وخرم وحیاط بخش است بطوریکه به راحتی می شود درفضای داستان تماشا کرد وحتی زندگی کرد.فضایی آشنا ومانوس برای همه، فرح بخش وعبرت آموز.

5-3-14- نحوه بیان داستان:

بیان داستان با نثری موزون وآهنگین است.که متناسب با فراز ونشیب های داستان، جملات سبک وسنگین شده وتعبیرات به موقع ورسا بوده ببینید با چه فصاحت وبلاغت وعفتی صحنه های عاشقانه را بیان کرده به طوریکه همه چیز را گفته وهیچ مطلب به انحراف افکنی هم نگفته؟! یعنی گفته ونگفته است.

 با همه این احوال داستان به اصل تاریخ وفادار بوده  وحتی به اندازه سرسوزنی از واقعیات تاریخ عدول نکرده است بلکه حتی روشنگر واقعیت وحقیقت تاریخ هم بوده وهست.

5-3-15-خلاءدرداستان:

مشارکت خواننده درجریان داستان بوسیله ی ایجاد جای خالی درداستان انجام می شود.بدین وسیله خواننده از داستان حظ بیشتری می برد.  درداستان حضرت یوسف(ع)  که به حدود 18 نمایشگاه تقسیم می شود،بین هر صحنه ی نمایشی تا صحنه ی بعد یک جای خالی است که باید با خیال وتصورات خواننده پر گردد.

مثلاً از زمانی که یوسف  درچاه می افتد تا زمانی که او را درمی آورند،قرآن فقط از یک جمله ی وحی که به یوسف شد، سخن می گوید :

«که آنان از کرده خویش پشیمان خواهند شد»  وبس،

  لذ بقیّة این قسمت با خیال واندیشه ی مخاطب پر می شود،وهکذا.

5-3-16-تعلیم سیاست:

یکی از مسائل اساسی که قرآن درداستان یوسف به آن اهمیت داده است مسئله سیاست داری وتدبیر درامور است. که آیات(59 تا63) درهمین سوره ی یوسف، شگرد وسیاستمداری  حضرت یوسف را برای آوردن برادر تنی اش به مصر، به نمایش می گذارد . وهمچنین سیاست آموزش حکومت داری مثل آیات :( 47 و48 و49) که دستورات حضرت یوسف(ع) را جهت نجات ملت از قحطی بیان می کند،  لذا اسلام وقرآن ما، عین سیاست است حتی داستانهایش در ارتباط با سیاست است.  حالا مقایسه کنید این داستان قرآن را باداستان خسرو شیرین نظامی گنجوی درآنجا با آنکه خسرو پادشاه هم است. ولی درداستان ازهر مطلبی آمده است ، بغیر از سیاست وتدبیر وحکومت داری ویا کارمفید برای ملت!  (امان از بیداری بعضی از نویسندگان!)

5-3-17- عذرخواهی :

البته من باید اعتراف کنم،که نقد اینجانب برداستان یوسف چیزی نبود جز دیدن قطره ای از دریا ،و باید  اهل فن وهنر وایمان دراین داستان غورکرده وگوهرهای ناب بدست آورند.

واین عنایت لطیف الهی را درمعرض اندیشه وهنر وزندگی بشر امروزی قراردهند .   تا با امکانات جالبی که امروزه از نظر فیلم وصوت وماهواره وجود دارد. شاید بشودکل عالم را از جلوه های نورانی این جلوه الهی بهرمند کرد.انشاءالله

 

نکته :

 قبل از پرداختن به این ساله باورم نمی شد تااین حد داستانهای قران اساسی و عملی و دقیق و زیبا باشد .  لذا اینجانب   جز هنر و اعجاز و مفید بودن هیچ چیز در داستان های قران ندیدم گرچه خوبیهای ان را هم بطور کمال ادراک نکردم  .

من از بالا بلندان شرمسارم            زبخت کوته خود زیر بارم

اگر گفتم ثنای می فروشان           چه سازم حق نعمت می گذارم

  نتیجه کل بحث :

1-قصه و داستان همیشه ندیم بشر بوده است .

2-افراد هنرمند همیشه داستانهائی برای بشر به رشته ی تحریر در آورده اند .

3-در میان نوشته های بشر نوشته های ضعیف و قوی و سازنده و منحط وجود دارد .

4- بهترین قصه ها را انبیاء الهی و هنرمندان روشن ضمیر و ملکوتی بیان کرده اند .

5- داستان های قرآن همه ی اصول مفید  کلاسیک داستان نویسی را در خود دارد.

6- در دنیای امروزی برای نجات بشریت از چنگال شیطنت مبتذل که نام هنر روی آن گذاشته اند باید به داستانهای قران که تمام ملزومات مفید  هنری عصر ما را در خود دارد ، پناه برد .

 

پیشنهاد:

1- اگر اهل درایت وتدبیری پیدا شود،تا همین مطلب سیاست وسیاست گذاری را در سوره حضرت یوسف بررسی کند،یک کتاب سیاسی مفید ویک سرمشقی خواهد شد برای همه ی افراد حکیم ودلسوز جامعه ودولتمردان.

2-داستانهای قران بهترین وسیله ی مقاومت و حتی تهاجم در برابر هنرهای کاذب غربی است ، لذا لازم است یک کار وسیع و برنامه ریزی شده ( به کمک دولت ) بر روی داستهان های قرآن انجام شود .

حسن ختام

یاد یار

باید از یوسف زهرا (س) یاد کرد که به واسطه ی خیانت برادران جاهل وگمراهش در چاه عمیق غیبت گرفتار است . و ندایش این است که :

برای فرجم دعا ( تلاش کنید و کار مضاعف ) کنید .

او همچون یوسف گرفتار انواع تهمت ها و خیانت هاست .

و دوستانش در غفلت ساقی وار و یا مجذوب جلوه گری های دنیا ،هستند.

اما سنت الهی این است که بوی پیراهن آن مدرس توحید و آن خورشید

فروزنده ی یگانه  وآن تنها یادگار تنها دخت پیامبر(ص) ، به دلباختگانش و به

دیدگان ضعیف آنها حیات و روشنی بخشد.

 و در نهایت خواب انبیاء تعبیرشود و مستضعفین وارث زمین گردند.

وخزائن ارض کشف شده وقحطی پایان یابد.وبشر رشید وفهیم گردد.

دعا

خدایا همانطور که در داستان حضرت موسی (ع) آن بنده ی خاص ِ خودت

را به یاریاش فرستادی تا عقلش را کامل کنی وروحش را وسعت بخشی،

این بنده ی خاص خودت (صاحب الزمان )را هم به داد ما برسان.                آمین

زیر چترمحبت خورشید

دشت ها دل به سبزه می بندند

چشمه ها بی بهانه می جوشند

غنچه ها بی بهانه می خندند.

والسلام

فهرست منابع و مآخذ

1.آدام ِمتز،.،1362،تمدن اسلامی درقرن چهارم هجری،(مترجم:علیرضاذکاوتی)،

تهران،انتشارات امیرکبیر.

 2.ایرانی،ن.،1364،داستان تعاریف ابزارهاوعناصر،تهران،کانون پرورش فکری و هنری.

3.امین،م.،1365،مقدّمه ای بر تاریخ،تهران، انتشارات پویا.

4.انصاریان،ح.،1363،فروغی از تربیت اسلامی،تهران،انتشارات المهدی.

 5.براهنی،ر.،1348،قصه نویسی،تهران،انتشارات شرق.

6.بی آزار شیرازی،ع.،1381،از عمق چاه تا اوج ماه،تهران،دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

7.بلاغی،ص.،1381،قصص قرآن ،تهران،انتشارات امیر کبیر.

8 .تو شار،پ.،1353.، ،تئاترواضطراب بشر،(مترجم:افضل وثوقی)، تهران. انتشارات رادیو و تلویزیون.

9.ترجمه تفسیری کتاب مقدس(به نام کتاب مقدس-بدون هیچ آدرسی).

10.جوادی آملی،ع.،1378،تفسیرتسنیم،قم،نشراِسراء.

11.جادالمولی،م.،1380،قصّه های قرآن،(مترجم:مصطفی زمانی)،انتشارات پژواک اندیشه.

12.جعفری،م.،1369،زیبایی و هنر از دیدگاه اسلام،تهران،انتشارات حوزه ی هنری.

13.حجوانی،م.،1371،قصّه چیست،تهران ،حوزةهنری سازمان تبلیغات اسلامی.

14.حسینی،م.،1382،ریخت شناسی قصّه های قرآن،تهران،نشر قفنوس.

15.حسینی،اَ.،1377،مبانی هنری قصّه های قرآن،تهران ،انتشارات پارسیان.

16.خرمشاهی،ب.،1373،مجلة بینّات،تهران،شمارة/4.

17.دشتی،م.،1379،ترجمة نهج البلاغه،قم،مؤسسةانتشارات مشهور.

18.راغب اصفهانی،.،1423(ه-ق)،مفردات،قم،المطبعه: شریعت.

19.سیّد قطب،.،1359،تصویر فنّی...،(مترجم:علی عابدی)،تهران،انتشارات مرکز نشر انقلاب.

20.سیّد قطب،.،1360،آفرینش هنری...،(مترجم:محمد مهدی فولادوند)،تهران،انتشارات بنیاد قرآن.

21 .سلیمانی فر،ث.،1382،مجله بشارت،سال هفتم/بهمن و اسفند.

22.شوکت پور ،ژ.،1381،قصر شیشه ای،تهران،انتشارات انوار.

23.شاهرودی،اِ.،1381،خسرو وشیرین،تهران، انتشارات جرس.

24.طبر سی،ف.،1374 ،تفسیر مجمع البیان،تهران،انتشارات ناصر خسرو.

25.عتیق نیشابوری،ا.،1368،تفسیر سور آبادی،مترجم:محمد جاوید صبّاغیّان،

مشهد،انتشارات آستان قدس.

26.غیاثوند،ر.،1378،بامن بمان،تهران،انتشارات نقش مهر.

27.فولادوند،م.،1378،ترجمة قرآن کریم،تهران ،سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزش و پرورش.

28.فاطمی،س.،1368،قصه های شاهنامه،تهران،انتشارات کورش.

29. فعّال عراقی،ح.،1378،داستان های قرآن و تاریخ انبیاء در المیزان،تهران،نشر سبحان.

30.قرائتی،م.،1383،تفسیر نور،تهران،مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن،جلد/2.

31.قاسم زاده،م.،1379،خاطرات محرمانه ی زندگی،اصفهان،نشر صنوبر.

 32.گوستاولوبون،.،1358،تمدن اسلام وعرب،مترجم:سید هاشم حسینی،تهران،  کتاب فروشی اسلامیه.

 33.مشکور،م.،1368،خلاصةادیان،تهران، انتشارات شرق.

34.مکارم،ن.،1371 ،تفسیر نمونه،تهران ،دارالکتب اسلامیّه.

35.موسوی گرمارودی،ع.،1374،داستان پیامبران،تهران،انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.

36.محمّد پور،آ.،1382،آموزش هنر،تهران، مؤسسۀ فرهنگی منادی تربیت.

همچنین از سایت های زیر هم استفاده کرده ام:

  (موضوع معنا شناسی داستان و اسطوره در قرآن) سایت:

al-shia.com

 وسایت :

تاریخ و فرهنگ ایران باستان مورخه ی19/9/83.

وهمچنین از (سی-دی)نورالانوار/ 2جهت درج آیات استفاده بردم.                               



1 . به نظر ثریا سلیمانی فر که درمجله ی بشارت(نشریه قرآنی جوانان سال هفتم شماره 39- بهمن واسفند 1382)آمده است کلاً زلیخا یک شخصیت ممتاز است که خداوند او را سرپرست حضرت یوسف قرار داده است وصحنه های دعوت یوسف به گناه را هم جهت آزمایش یوسف می داند تا اطمینان حاصل شود که آیا یوسف واقعاً پیام بر است، به آنچه می گوید ایمان دارد یا نه!

[1] . این نوشته ها را با استفاده از بیانات استادم دکتر ولی الله نقی پور فر نوشتم.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.